معنی در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن, معنی در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن, معنی bc ]iاc bdmاc j;اibاaتj، kpwmc lcbj، xjbاjd lcbj, معنی اصطلاح در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن, معادل در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن, در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن چی میشه؟, در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن یعنی چی؟, در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن synonym, در چهار دیوار نگاهداشتن، محصور کردن، زندانی کردن definition,